loading...

آئین مستان

متن روضه ورود کاروان به کربلا,متن روضه,ورود کاروان به کربلا,کربلا,متن روضه ورود به کربلا,ورود به کربلا,متن روضه شب دوم محرم,شب دوم محرم,مداحی شب دوم محرم,مداحی ورود کاروان به کربلا,متن روضه همراه با ص

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2214 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1734 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1280 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 689 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 627 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 603 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3489 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6702 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2835 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3801 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3237 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3562 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4135 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3672 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7256 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4947 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5887 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4364 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5533 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4177 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 993 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا

بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا

چه غم؟ گر از منا و وادی مشعر سفر کردی

خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا

زیارتگاه کل انبیاء تا دامن محشر

مزار، قتلگاه عاشقان بی سر است اینجا

فرود آیید ای یاران در این صحرا که می بینم

ز بانگ العطش غوغای روز محشر است اینجا

فرات از چار جانب موج زن، اما خدا داند

جواب العطش شمشیر و تیر و خنجر است اینجا

رباب! از اشک و خون دل، دو چشم خویش دریا کن

که آب تیر زهر آلوده، شیر اصغر است اینجا

به گل باران چه حاجت دشت و صحرا را؟ که می بینم

زمینش لاله گون از خون سرخ اکبر است اینجا

مبادا نام آب آرید! ای طفلان معصومم

که سقّای حرم خود از شما تشنه تر است اینجا

عَلَم افتاده، من تنها و اطرافم پر از دشمن

سر و دست علمدارم، جدا از پیکر است اینجا

برادر با تن عریان به موج خون و می بینم

که کعب نیزه، عرض تسلیت بر خواهر است اینجا

دانلود سینه زنی واحد ورود کاروان به کربلا شب دوم محرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2425 زمان : نظرات (0)

محمد حسین حدادیان

کرب و بلا داره یه کاروون میاد

ببین داره مهمون میاد

علم به دوش عباس پهلوون میاد

حسینِ فاطمه با خواهرش میاد

رُباب با اصغرش میاد

لیلا داره با علی اکبرش میاد

دارن میان رقیه و سکینه

دلخوشیشون یَلِ اُمّ البنینه

اینجا کجاست زینب دلش حَزینه

آه واویلا....

عزیز زهرا....

رقیه آسیب نبینه بال و پَرش

جدا نشه از پدرش

حتّی نسیم نزدیک نشه به مَعجرش

زینب داره از غم و غصّه جون میده

قَتلِ گَهو نشون میده

داداش بریم اینجا که بوی خون میده

بدتر از اون... بوی جدایی میده

بگو داداش وقت فراق رسیده

نزار بشه حرف از سر بُریده

آه واویلا.....

عزیز زهرا....

سینه زنی واحد ورود کاروان به کربلا شب دوم محرم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2728 زمان : نظرات (0)

شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا

 

السلام علیک یا شیب الخضیب

شکر خدا به بزم عزای تو آمدیم

یا ایها الغریب برای تو آمدیم

تا میرسیم فاطمه خوشحال میشود

یا فاطمه برای رضای تو آمدیم

انگار انتخاب برای شما شدیم

ما از ازل به فیض دعای تو آمدیم

با ذکر حسین به معراج میرویم

پیغمبرانه سوی حرای تو آمدیم

میخانه بهشت همین هیئت شماست

باده به نوش مست ولای تو آمدیم

ماه محرم آمده لبیک یا حسین

ما درجواب آه و نوای تو آمدیم

فردای حشر نزد تو جایی نمیرویم

امروز اگربه صحن وسرای تو آمدیم

سینه سپرکنیم که ارباب ماشدی

ما مفتخر از اینکه گدای تو آمدیم

مانند فطرس ایم محرم که میشود

بالی بده که سمت هوای تو آمدیم

یه جمله شنیده ام از مقتل درج شده رو دلم،اونایی كه میگن چرا روضه ی باز میخونید؟زینب از كربلا رفت كه همین رو بگه،فرمودند:ابی عبدالله وقتی اومد،حرفاشو كه زد خواست بگه،اینجا چه خبره،ابی عبدالله سه جمله فرمود:اول فرمود: هذامقتل رجالنا ،جلوی زینب داره میگه،میدونه عاشورا شهید میشه،هنوز چند روز وقته،دومییش،هذامذبح اطفالُنا، هذایحتکُ نساءنا.دستور اومده توی خشك ترین سرزمین پیاده كنید حسین رو،صدا زد داداش این جا چه خبره؟ابی عبدالله فرمود:چرا؟صدازد داداش ازلحظه ای که اومدیم تواین صحرادیدم ریگهای بیابان به تو سلام میکنند،اگه شما خبر داشتی حسین داره میاد كربلا میرفتی این خارهای مغیلان رو در میآوردی،میدونی خار مغیلان چیه؟اینقدر قوی است،حتی چرم رو پاره میكنه،وقتی توی بدن كسی بره،مخصوصاً اگه طفل باشه،تشنج میگیردش،این رو گفتم برا فردا شب،خارها رو جمع كنید حسین داره میاد، خیمه زنها را توپستی زد ،حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: بابام علی هر وقت میرفت جنگ، خیمه زنها را توبلندی میزد،چرا شما خیمه هارو تو پستی زدی، میخواد هرکی میاد میره میدان اهل حرم نبینه، جلوتر از همه خیمه عباس رو زدند،تا این یل زنده است،كسی دستش به خیمه ها نمیرسه

خیمه برپاشدو زینب غم معجرگرفت

دامن عباس را با دیدگان تر گرفت

***

با احتیاط لاله ما را پیاده کن

سه ساله ی مارا پیاده کن

عباس جان:

با احتیاط بار حرم را زمین گذار

زانو بزن وقار حرم را زمین گذار

همه رو كه پیاده كرد،جوانان مَحرم بنی هاشم اومدند،دور یك ناقه رو گرفتند،قاسم عنان مركب رو گرفت،اكبر دست عمه رو گرفت،عباس زانوش رو ركاب كرد،همه ی یاران عقب رفتند،فقط محرمها باید بیایند،هیچ كسی تا حالا قد و بالای بی بی رو ندیده.

با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای

میترسم آنکه گیر کند گوشواره ای

چشم مُخدرات به سمت نگاه تو

دوشیزگان محترمه در پناه تو

با حوریان رفته به زیر نقابها

یک لحظه روبرو نشدند آفتابها

این حوریان عزیز خدایند و بس هین

این دختران کنیز خدایند و بس همین

این دختر علی است که بالش شکستنی است

ناموس اعظم است وقارش شکستنی است

از این به بعد ماه حرم آفتاب باش

عباس جان مراقب این با حجاب باش

این دختران من که بیابان ندیده اند

درعمرخویش خار مغیلان ندیده اند

یک لحظه هم زخیمه طفلان جدا نشو

جان رباب از دم گهواره پانشو

توهستی و اهالی این خیمه راحتند

در زیر سایه ات همه در استراحتند

تو هستی و به روزحرم شب نمی رسد

چشم کسی به قامت زینب نمیرسد

یک عده یوسفند یک عده مریمند

احساس میکنم همه دلواپس همند

احساس میکنم که جوابم نمی دهند

با آب آب گفتنم آبم نمیدهند

اول مرا به نیزه ای از حال میبرند

بعداً کشان کشان لب گودال میبرند

اینجا مکان تیر زپهلو کشیدن است

از خیمها دویدن و گیسو کشیدن است

راضیم رضایت یزدانم آرزوست

از سنگها شکستنن دندانم آرزوست

من راضیم به پای خدا دست و پازنم

با صورت به خاک بیفتم صدازنم

باید به روی نی سرمن نیزرو شود

تا که مقام خواهر من نیز رو شود

جام بلا به دست گرفته ایم ما دوتا

این جام را الست گرفته ایم ما دوتا

میخواستیم عبد شدن را نشان دهیم

پیغمبر وعلی وحسن را نشان دهیم

از آن همه به خواهر من ماتمش رسید

وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید

حالا به زینب داره هشت روز دیگه رو میگه:

با احتیاط لاله مارا سوار کن

زینب بیا سه ساله ما را سوار کن

با احتیاط خسته شدند این ستاره ها

این گوش پاره ها سرگوشواره ها

 

دانلود روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا

منبع:باب الحرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1393 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

ای مرا از لحظه ی دیدار تاج سر حسین

هم برادر بودی و هم یار هم یاور حسین

هر کجا بردی مرا خرسند می بودم ولی

این سفر بی تابم و محزونم و مضطر حسین

این بیابان بوی هجران و غم و خون می دهد

روی برگردان از این صحرای غم پرور حسین

گر ندارد کربلا قصد جدایی بین ما

پس چرا جا داده در خود این همه لشگر حسین

گفته بودی میهمانی می روم اما بگو

میزبان آورده با خود پس چرا خنجر حسین

آن عرب با تیرهای سهمگینش را بگو

بر نمی دارد چرا چشم از علی اصغر حسین

نیزه داران گوئیا بر هم نشانی می دهند

از قد و بالای رعنای علی اکبر حسین

عده ای در بین نخلستان کمین بنشسته اند

قصدشان باشد گمانم صید آب آور حسین

این همه شمشیر و تیر از بهر استقبال نیست

ترس آن دارم تو را بینم ولی بی سر حسین

حیف از این گل ها که با خود همسفر آورده ای

ترس آن دارم که گردد باغبان پرپر حسین

دانلود سینه زنی واحد ورود کاروان به کربلا شب دوم محرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 14778 زمان : نظرات (1)

کاروان چون شهود پیدا کرد

 به حقیقت ورود پیدا کرد

هرکسی رفت در پی سمتش

 پس اباالفضل رود پیدا کرد

تا علم گردد این همه خیمه

 علی اکبر عمود پیدا کرد

دور از چشم دیگران قاسم

 زره و اسب و خود پیدا کرد

دوش بر دوش تا عمو عباس

 هی رقیه صعود پیدا کرد

بادی آمد کنار رفت عبا

 علی اصغر نمود پیدا کرد

بادی آمد ولی حسینش را

 زینب این بار زود پیدا کرد

پیراهن را به خیمه و در اصل

 کفنی را که بود پیدا کرد

تا برادر کمی درنگ کند

 دیر می خواست زود پیدا کرد

تکه ای را ولی غروب دهم

 آنطرف بین دود پیدا کرد

گشت و در دشت از تن ارباب

 هرچه را که نبود پیدا کرد

چرا انگشت انگشتر نداری، آی حسین.....

آن چه را در رکوع علی بخشید

 ساربان در سجود پیدا کرد

این روضه ها دیگه به عاشورا نمی رسه، علی در رکوع دید دست خالی گدا داره میره دستش دراز کرد، سائل دست مولا رو گرفت، انگشتر درآورد، این علی بود وسط نماز دستش دراز کرد، سائل به حاجتش برسه، ساربان این همه ابی عبدالله فردا بهش لطف کرد، وقتی رسیدن به کربلا فرمود تو دیگه برو ما دیگه کاری با تو نداریم اینجا دیگه ساربان نمی خوایم آخر راه همین جاست، اینقدر بهش لباس داد، پول داد، زیورالات داد، خورجین ساربان پر شد، اما داشت می رفت یه نگاه به انگشتر کرد، فرمود: اگه چیز دیگه میخوای بگو؛ اومد تو گودال دید همه رو بردن، دیگه چیزی نمونده، اومد برگرده، دید ابی عبدالله انگشتش تکان خورد، اومد انگشتر در بیاره دید انگشت ورم کرده، خنجر کشید.....

چرا انگشت و انگشتر نداری

حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 17727 زمان : نظرات (1)

اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت

دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت

تا عقیله بنی هاشم پا شو گذاشت تو کرببلا میگن همه ی غم های عالم رو دل زینب جمع شد، الان بعد از هزار چهارصد سال هر کی میره کربلا همینجوره، نجف میری اینجوری نیست، سامرا و کاظمین میری اینجوری نیست، تا میرسی کربلا دلت پر غمه، دلشوره میاد سراغت، اول حرفی که می زنی اینه: امان از دل زینب...

اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت

دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت

حس غم جدایی این دشت لاله خیز

بال و پرم جدا و دلم را جدا گرفت

فالی زدم به مصحف پیشانی ات حسین

آیات غربت تو دلم را فرا گرفت

من پنجاه چند سال با تو بزرگ شدم، هیشکی مثل من تو رو نمی شناسه حسین، من هم برات خواهری کردم، هم برات مادری کردم، من از چهار سالگی همه کاری برا تو کردم، عین پروانه دورت گشتم، حسین من با تو بزرگ شدم، حسین جان نگاه تو صورتت می کنم می فهمم چه خبره، مدینه داشتیم می اومدیم، یه جوری با مادرم وداع کردی فهمیدم سفر آخره، یه جوری به بچه هات داری نگاه می کنی، یه جوری به قد بالای اکبرت داری نگاه می کنی، دارم می ترسم از این سرزمین....

تنها دلیل بودن من سایه سرم

زینب فقط به عشق برادر بقا گرفت

حتی مدینه این همه زجرم نداده بود

یک نیم روز جان مرا کربلا گرفت

وای از دل رباب که بیند به جای آب

تیر سه پر به حنجر شش ماهه جاگرفت

تا وقت هست حلقه ی انگشتری درآر

از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت

ابی عبدالله تو راه دست رو سر دختر مسلم کشید، کربلا هم تکرار شد روز عاشور می خواست بره، سکینه نشست بغل باباش، ابی عبدالله دست کشید روی سرش، وقتی پدر دست می کشه رو سر، اگه پدر انگشتر داشته باشه، دختر حس میکنه بابا انگشتر داره، وقتی دست رو سرش کشید انگشتر داشت، اما وقتی رفت تو گودال بهش گفتن: این بابات حسینه، نگاه کرد دید سر بردن، پیراهن بردن، انگشت با انگشتر بردن، حسین....


تعداد صفحات : 11

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 79
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 355
  • آی پی دیروز : 308
  • بازدید امروز : 2,997
  • باردید دیروز : 2,673
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 37
  • بازدید هفته : 10,737
  • بازدید ماه : 71,938
  • بازدید سال : 1,281,862
  • بازدید کلی : 19,787,690